برگردیم و کمی به پشت سرمان بنگریم

با چشم باز ببینیم و با فکری پاک بیندیشیم 

سلام  

امروز اگر در سایتهای مختلف بگردی می بینی که هجمه هایی از صداهای بی رمق که انگار راه تنفسشان گرفته شده ودیگر هوایی برا زندگی نیست. 

امروز در بین دوستان جوانهایی را می بینی که گاهاً از قشر متفکر جامعه یعنی همان دانشجویانی هستند که در خط مقدم جبهه آزادی،حقوق بشر و...قرار دارند.بدون انکه بدانندکه این آزادی که آنها دنبالشانند چه رنگیست و اصلاُ بدرد چه کسی می خورد ونمیدانند چه کسی به آنها گفته که آزادی ندارند وبدون آن که بدانند چه کسی آنها را شانتاژ می کند و به سمت آزادی فرا می خواند ونمیداند چه کسی ایست که آنها را هل می دهد و واقعاً دنبال چیست.براستی آن روزها که جوانهایمان ناراحت از اوضاع کشور بودند ودر حالت عصبانیت چه کسی به دستشان سنگ داد چه کسی به آنها گفت بزن ،ویران کن و آن روزی که ان جوانمان عصبانی بود چه کسی  عکس خمینی رابه دستش داد و چه انتظاری داشت!!!!!  براستی صحنه گردانان اصلی این ماجراها چه کسانی هستند... چه شده چرا اونهایی که سالها با ما سر جنگ داشتن امروز طرفدارمان شدن. 

من حق دارم اگر جایی بی عدالتی شد اعتراض کنم، فریاد بزنم..آما امروز برای چه کسی داد میزنم ،حرف چه کسی را افتخار می دانم. چرا تفکر نمی کنیم .چرا نمی اندیشیم .آزادی ،حقوق بشر و  فهم دینی،اجتماعی،سیاسی سالهاست که از ما دور شده. چطور اونها که خودشان دورمان کردند امروز به ما درس ازادی میدهند بینش سیاسی می دهند چرا تا به حال نگفتن 

آزادی بیان،آزادی پس از بیان،آزاد اندیشی،درک درست از دین،اجتماع،سیاست همه آنهاخوب است بسیار هم خوب است مادامی که ما با بیان آن بخواهیم یاری دهنده  ملتمان باشیم نه فقط بازیچه بعضی افرادخاص